بریده‌ای از کتاب حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت شویی در دفاع مقدس اثر فاطمه سادات میرعالی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 305

رفتم غسال‌خانه. خشکم زد. هیچ وقت چنین صحنه‌هایی ندیده بودم. همه مدل بود: بی‌دست، بی‌سر، نیم‌تنه، استخوان سوخته و... پ.ن: پس از بمباران ۴ آذر ۱۳۶۵، اندیمشک

رفتم غسال‌خانه. خشکم زد. هیچ وقت چنین صحنه‌هایی ندیده بودم. همه مدل بود: بی‌دست، بی‌سر، نیم‌تنه، استخوان سوخته و... پ.ن: پس از بمباران ۴ آذر ۱۳۶۵، اندیمشک

12

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.