بریده‌ای از کتاب بامداد خمار اثر فتانه(پروین) حاج سیدجوادی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 26

پوزخندی را بر لب داشت.زیبا بود؟نمی دانم.زشت بود؟نمی دانم.ولی مرد بود.این بازوها می توانستند تکیه گاه باشند

پوزخندی را بر لب داشت.زیبا بود؟نمی دانم.زشت بود؟نمی دانم.ولی مرد بود.این بازوها می توانستند تکیه گاه باشند

2

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.