بریدهای از کتاب عزرائیل: کهنه سرباز اثر نیما اکبرخانی
1404/5/10
صفحۀ 226
همه انسانها رازهایی دارند که فقط خودشان میدانند.رازهایی که آدم حتی وسوسه نمیشود با کسی در میان بگذارد.او هم داشت.او زیر بازجویی شکسته بود.این همان چیزی بود که هیچکس نمیدانست. تنها او بود که میدانست آن روز کذایی به آنجا رسید که بخواهد اطلاعات بدهد؛همه اطلاعاتش را...فقط فرصتش پیش نیامد...
همه انسانها رازهایی دارند که فقط خودشان میدانند.رازهایی که آدم حتی وسوسه نمیشود با کسی در میان بگذارد.او هم داشت.او زیر بازجویی شکسته بود.این همان چیزی بود که هیچکس نمیدانست. تنها او بود که میدانست آن روز کذایی به آنجا رسید که بخواهد اطلاعات بدهد؛همه اطلاعاتش را...فقط فرصتش پیش نیامد...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.