بریده‌ای از کتاب ما در برابر شما اثر فردریک بکمن

Melody

Melody

1404/2/28

بریدۀ کتاب

صفحۀ 104

«فاطمه، یادت می‌آد وقتی بچه‌ها کوچیک بودن؟ می‌رفتیم دم پیش‌دبستانی دنبالشون؟ از دور می‌دویدن و خودشون رو پرت می‌کردن توی بغلمون. نگران نبودن بیفتن، چون مطمئن بودن می‌گیریمشون. اون لحظه بهترین لحظه عمر من بود.»

«فاطمه، یادت می‌آد وقتی بچه‌ها کوچیک بودن؟ می‌رفتیم دم پیش‌دبستانی دنبالشون؟ از دور می‌دویدن و خودشون رو پرت می‌کردن توی بغلمون. نگران نبودن بیفتن، چون مطمئن بودن می‌گیریمشون. اون لحظه بهترین لحظه عمر من بود.»

3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.