بریدهای از کتاب برادران کارامازوف اثر فیودور داستایفسکی
1403/10/5
صفحۀ 825
بابا،وقتی روی قبرم خاک ریختند یک تکه نان روی آن خرد کن تا گنجشکها بیان و وقتی اومدن صداشونو میشنوم و خوشحال میشم که تنها نیستم.
بابا،وقتی روی قبرم خاک ریختند یک تکه نان روی آن خرد کن تا گنجشکها بیان و وقتی اومدن صداشونو میشنوم و خوشحال میشم که تنها نیستم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.