بریده‌ای از کتاب برادران کارامازوف اثر فیودور داستایفسکی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 825

بابا،وقتی روی قبرم خاک ریختند یک تکه نان روی آن خرد کن تا گنجشک‌ها بیان و وقتی اومدن صداشونو می‌شنوم و خوشحال می‌شم که تنها نیستم.

بابا،وقتی روی قبرم خاک ریختند یک تکه نان روی آن خرد کن تا گنجشک‌ها بیان و وقتی اومدن صداشونو می‌شنوم و خوشحال می‌شم که تنها نیستم.

66

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.