بریده‌ای از کتاب خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پاره وقت اثر شرمن الکسی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 22

فقیر بودن چیز خیلی گندی است. این هم که آدم احساس کند یک جورهایی حقش است فقیر و بیچاره باشد گند است. آدم یواش یواش باورش می‌شود که به خاطر این فقیر شده که زشت و کودن است. بعد باورش می‌شود که به خاطر این زشت و کودن است که سرخ پوست است و حالا که سرخ پوست است. باید قبول کند سرنوشتش این است که فقیر باشد. دور زشت و باطلی است. کاریش هم نمی‌شود کرد.

فقیر بودن چیز خیلی گندی است. این هم که آدم احساس کند یک جورهایی حقش است فقیر و بیچاره باشد گند است. آدم یواش یواش باورش می‌شود که به خاطر این فقیر شده که زشت و کودن است. بعد باورش می‌شود که به خاطر این زشت و کودن است که سرخ پوست است و حالا که سرخ پوست است. باید قبول کند سرنوشتش این است که فقیر باشد. دور زشت و باطلی است. کاریش هم نمی‌شود کرد.

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.