بریده‌ای از کتاب آن قدر سرد که برف ببارد اثر جسیکا او

من این رو قبول دارم که ما بخش زیادی از هویت خودمون  رو  تحت تاثیر  خانواده کسب میکنیم اما همیشه جایی برای خلاف جهت آب رفتن وجود داره .ما مجبور نیستیم که دقیقا همین مسیری رو بریم که خانواده برای ما مشخص کرده .گاهی افراد فقط چون جرعت نافرمانی ندارند مسیر خانواده رو می پذیرند .
 مثال های خیلی زیادی وجود داره از افرادی که دقیقا به نقطه مقابل خانواده خود تبدیل شدند .(مثلا مارتین لوتر در خانواده ای کاملا کاتولیک به دنیا اومد اما از بنیانگذاران اعتراض و پروتستانتیسم شد ،مذهبی که با باور های کاتولیک در جنگ بود)
حرف من اینه که  رفتار های انسان مثل کنش و واکنش های فیزیکی نیست که هر کنشی اجباراً یک واکنش ثابت داشته باشه یک نفر نمیتونه بگه چون پدرم در کودکی من رو کتک می‌زده منم الان بچم رو کتک میزنم ،این فرد دارای عقل و اختیار هست و می‌تونه رفتاری کاملا متفاوت نشون بده .
از نظر من نمیشه همه چیز رو  تحت تاثیر خانواده دید انسان موجودیه که نسبت به رفتار های خودش مسئوله.
@ermia0_0