بریده‌ای از کتاب زبان جادویی دیگران اثر ای ج کو

mobina

mobina

1403/9/24

بریدۀ کتاب

صفحۀ 186

تو مامانم رو می‌شناسی. اگه زنده بود، حتما عاشقت می‌شد. حالا که بزرگتر شدی، دیگه من یه نفری رو دارم که باهاش دردِدل کنم. خیلی وقت بود منتظر این روز بودم. بعدا همه‌چی رو در مورد زندگیم بهت می‌گم. وقتی دختردار بشی، یاد من می‌افتی و اون موقع حس منو درک می‌کنی. اما لازم نیست چون دخترمی منو ببخشی. لازم نیست هیچ‌کاری واسه من بکنی، باشه؟ من اونی‌ام که به دنیا آمدم تا واسه تو همه کار بکنم.

تو مامانم رو می‌شناسی. اگه زنده بود، حتما عاشقت می‌شد. حالا که بزرگتر شدی، دیگه من یه نفری رو دارم که باهاش دردِدل کنم. خیلی وقت بود منتظر این روز بودم. بعدا همه‌چی رو در مورد زندگیم بهت می‌گم. وقتی دختردار بشی، یاد من می‌افتی و اون موقع حس منو درک می‌کنی. اما لازم نیست چون دخترمی منو ببخشی. لازم نیست هیچ‌کاری واسه من بکنی، باشه؟ من اونی‌ام که به دنیا آمدم تا واسه تو همه کار بکنم.

6

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.