بریدۀ کتاب
1402/7/6
4.0
54
صفحۀ 111
شر اگر بداند خودش شر بوده، تکلیفش روشن است. میداند که اصحاب فساد است و اگر میخواهد ثقل و سنگینی درونش زمینگیرش نکند، چارهای ندارد جز حرف زدن. میماند حقیقت. حقیقت حرف بزند که چه کار کند؟ از چی حرف بزند؟ خورشید بیاید حرف بزند که من نور دارم، گرما دارم، من روشن میکنم؟ نخیر، حقیقت سکوت میکند و بدون اینکه بخواهد، خودش، خودش را نشان میدهد.
شر اگر بداند خودش شر بوده، تکلیفش روشن است. میداند که اصحاب فساد است و اگر میخواهد ثقل و سنگینی درونش زمینگیرش نکند، چارهای ندارد جز حرف زدن. میماند حقیقت. حقیقت حرف بزند که چه کار کند؟ از چی حرف بزند؟ خورشید بیاید حرف بزند که من نور دارم، گرما دارم، من روشن میکنم؟ نخیر، حقیقت سکوت میکند و بدون اینکه بخواهد، خودش، خودش را نشان میدهد.
10
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.