بریدۀ کتاب

قلمرو خلافکاران
بریدۀ کتاب

صفحۀ 76

به خودش نگفته بود که نمی ترسد.مدت‌ها پیش،پس از سقوطی ناخوشایند،پدرش برایش توضیح داده بود که فقط احمق ها نمی ترسیدند.گفته بود ،باید با ترس رو به رو بشیم. با این مهمون غیر منتظره رو به رو شیم و ببینیم چه‌حرفهای واسه گفتن داره. وقتی ترس از راه می‌رسه،قراره یه اتفاقی بیوفته.

به خودش نگفته بود که نمی ترسد.مدت‌ها پیش،پس از سقوطی ناخوشایند،پدرش برایش توضیح داده بود که فقط احمق ها نمی ترسیدند.گفته بود ،باید با ترس رو به رو بشیم. با این مهمون غیر منتظره رو به رو شیم و ببینیم چه‌حرفهای واسه گفتن داره. وقتی ترس از راه می‌رسه،قراره یه اتفاقی بیوفته.

3

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.