بریده‌ای از کتاب از کتاب رهایی نداریم اثر ژان کلود کریر

بریدۀ کتاب

صفحۀ 118

🔴 ژان کلود کریر: موضوع چرکنویس ها ناگهان دیداری را که با بورخس داشتم به یادم آورد. سال ۱۹۷۶ یا ۱۹۷۷ بود و من تازه خانه ای را که در پاریس دارم، خریده بودم. خانه در دست تعمیر بود و در منتهای بی نظمی و آشفتگی. دنبال بورخس به هتلش رفتم و او را به خانه مان آوردم. از حیاط عبور کردیم، بورخس به بازویم تکیه داده بود چون چشمش تقریباً چیزی نمیدید، از پله ها بالا رفتیم و من بی آنکه متوجه اشتباه خود باشم از به هم ریختگی خانه، که او طبعاً ندیده بود، عذر خواستم. بورخس در جوابم گفت: «بله، می‌فهمم، مثل یک چرکنویس است». در ذهن او همه چیز در ادبیات خلاصه می شد، حتی خانه‌ای در دست تعمیر

🔴 ژان کلود کریر: موضوع چرکنویس ها ناگهان دیداری را که با بورخس داشتم به یادم آورد. سال ۱۹۷۶ یا ۱۹۷۷ بود و من تازه خانه ای را که در پاریس دارم، خریده بودم. خانه در دست تعمیر بود و در منتهای بی نظمی و آشفتگی. دنبال بورخس به هتلش رفتم و او را به خانه مان آوردم. از حیاط عبور کردیم، بورخس به بازویم تکیه داده بود چون چشمش تقریباً چیزی نمیدید، از پله ها بالا رفتیم و من بی آنکه متوجه اشتباه خود باشم از به هم ریختگی خانه، که او طبعاً ندیده بود، عذر خواستم. بورخس در جوابم گفت: «بله، می‌فهمم، مثل یک چرکنویس است». در ذهن او همه چیز در ادبیات خلاصه می شد، حتی خانه‌ای در دست تعمیر

13

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.