بریده‌ای از کتاب حوض شربت اثر مریم قربان زاده

بریدۀ کتاب

صفحۀ 109

معصوم خانم هم از روزهای اول آمدنشان به نجف گفت: «ما که وارد نجف شدیم منزل امام بودیم و هنوز جایی را اجاره نکرده بودیم. ساعت هم نداشتیم که بدانیم ساعت چند است. برای همین به کارهای آقا نگاه می‌کردیم. آقا در هر ساعتی کتاب مخصوصی را مطالعه می‌کنند. می‌دانستیم در وقت معینی کتاب‌های فارسی می‌خوانند و در ساعت مشخصی کتاب‌های درسی را می‌بینند. کم کم دستمان آمده بود چه ساعتی قدم می‌زنند و کی روزنامه می‌خوانند. آنقدر برنامه‌های آقا دقیق بود که ما از روی رفتار روزانه ایشان ساعت را تشخیص می‌دادیم».

معصوم خانم هم از روزهای اول آمدنشان به نجف گفت: «ما که وارد نجف شدیم منزل امام بودیم و هنوز جایی را اجاره نکرده بودیم. ساعت هم نداشتیم که بدانیم ساعت چند است. برای همین به کارهای آقا نگاه می‌کردیم. آقا در هر ساعتی کتاب مخصوصی را مطالعه می‌کنند. می‌دانستیم در وقت معینی کتاب‌های فارسی می‌خوانند و در ساعت مشخصی کتاب‌های درسی را می‌بینند. کم کم دستمان آمده بود چه ساعتی قدم می‌زنند و کی روزنامه می‌خوانند. آنقدر برنامه‌های آقا دقیق بود که ما از روی رفتار روزانه ایشان ساعت را تشخیص می‌دادیم».

7

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.