بریده‌ای از کتاب مسئولیت و سازندگی اثر علی صفایی حائری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 176

دنیا راه است و من نمی‌توانم سنگ راه خلق باشم. و نمی‌توانم با چشم و صورت و گیسوان و ساق‌هایم و یا تن صدا و حرکاتم خلق را به سوی خودم جذب کنم و برای خودم نگه دارم. مسئله این نیست که که مثلا من فاسد نمی‌شوم و طلا که پاکه چه منتش به خاکه! مسئله این است که دیگران نباید آلوده شوند و نباید دل‌هاشان اسیر من باشد و نباید من سنگ راهشان و بت بزرگشان باشم.

دنیا راه است و من نمی‌توانم سنگ راه خلق باشم. و نمی‌توانم با چشم و صورت و گیسوان و ساق‌هایم و یا تن صدا و حرکاتم خلق را به سوی خودم جذب کنم و برای خودم نگه دارم. مسئله این نیست که که مثلا من فاسد نمی‌شوم و طلا که پاکه چه منتش به خاکه! مسئله این است که دیگران نباید آلوده شوند و نباید دل‌هاشان اسیر من باشد و نباید من سنگ راهشان و بت بزرگشان باشم.

11

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.