بریده‌ای از کتاب دهان‌های گشاد اثر محمد زفزاف

مبینا

مبینا

3 روز پیش

دهان‌های گشاد
بریدۀ کتاب

صفحۀ 20

من اگر گیری داشته باشم قطعا ترسم از سرک کشیدن مردم در زندگی ام است،چون بعضی وقت ها نگاهایشان در نظرم خیلی خبیث و مبهم و حرف هایشان پر از تناقص اند.آن ها هم زمان دوستت دارند و از تو متنفرند،در یک آن برایت هم سعادت می خواهند هم بدبختی ،می خواهند بمیری تا از دستت راحت شوند و می خواهند تو را بیمار و طلاق گرفته و ورشکسته و از کار بیکار ببینند تا خیالشان راحت شود.

من اگر گیری داشته باشم قطعا ترسم از سرک کشیدن مردم در زندگی ام است،چون بعضی وقت ها نگاهایشان در نظرم خیلی خبیث و مبهم و حرف هایشان پر از تناقص اند.آن ها هم زمان دوستت دارند و از تو متنفرند،در یک آن برایت هم سعادت می خواهند هم بدبختی ،می خواهند بمیری تا از دستت راحت شوند و می خواهند تو را بیمار و طلاق گرفته و ورشکسته و از کار بیکار ببینند تا خیالشان راحت شود.

76

18

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.