بریدهای از کتاب مغز اندرو اثر ئی. ال. دکتروف
3 روز پیش
صفحۀ 74
و برفراز همهی اینها، در آسمان مه گرفته، خورشید به خون نشسته انگار می خواست خودش را در دریا غرق کند. این چشم انداز در نظر من غیرطبیعی بود. من از جایی می آمدم که خورشید توی خشکی غروب می کرد.
و برفراز همهی اینها، در آسمان مه گرفته، خورشید به خون نشسته انگار می خواست خودش را در دریا غرق کند. این چشم انداز در نظر من غیرطبیعی بود. من از جایی می آمدم که خورشید توی خشکی غروب می کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.