بریدهای از کتاب کاراوال: اسطوره ای اثر استفانی گاربر
دیروز
صفحۀ 196
وقتی دانته به چشمان تلا خیره میشد، دیگر <<دنیا>> را تماشا نمیکرد. حتی حواسش به 'خودش' هم نبود. درواقع تا حدودی خود را به "خطر" میانداخت تا روی ((تلا)) تمرکز کند.
وقتی دانته به چشمان تلا خیره میشد، دیگر <<دنیا>> را تماشا نمیکرد. حتی حواسش به 'خودش' هم نبود. درواقع تا حدودی خود را به "خطر" میانداخت تا روی ((تلا)) تمرکز کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.