بریدۀ کتاب
1403/5/23
صفحۀ 92
گاهی ، حس میکنم که آدم به درد نخوری هستم ، مخصوصاً وقتی باعث عذاب کسانی میشوند که براشون مهم بودم ، نگرانم بودند و دوستم داشتند . این وزن رنجی که آدم حس میکنه ، مشخص میکنه که وجودش هیچ ضرورتی نداره ؟ من کسی امر که به دیگران صدمه میزنم ؟ واقعاً چنین آدمیام؟قلبم به خاطر این افکار به درد میاد . من فقط یک آدم عادیام . مهم نیست چقدر تلاش کنم ، چیزی بیشتر از یک آدم عادی نیستم . چون عادیم ، به دیگران صدمه میزنم یا ناراحتشون میکنم . ما همون زمانی که به همدیگه آسیب میرسونیم، توی روی همدیگه هم میخندیم . تنها یه حرکت مهربانانه کوچک میتونه به چشم دیگران معنای من پشت تو هستم بده. حتی شده برای لحظه گذرا میتونیم خارقالعاده باشیم .
گاهی ، حس میکنم که آدم به درد نخوری هستم ، مخصوصاً وقتی باعث عذاب کسانی میشوند که براشون مهم بودم ، نگرانم بودند و دوستم داشتند . این وزن رنجی که آدم حس میکنه ، مشخص میکنه که وجودش هیچ ضرورتی نداره ؟ من کسی امر که به دیگران صدمه میزنم ؟ واقعاً چنین آدمیام؟قلبم به خاطر این افکار به درد میاد . من فقط یک آدم عادیام . مهم نیست چقدر تلاش کنم ، چیزی بیشتر از یک آدم عادی نیستم . چون عادیم ، به دیگران صدمه میزنم یا ناراحتشون میکنم . ما همون زمانی که به همدیگه آسیب میرسونیم، توی روی همدیگه هم میخندیم . تنها یه حرکت مهربانانه کوچک میتونه به چشم دیگران معنای من پشت تو هستم بده. حتی شده برای لحظه گذرا میتونیم خارقالعاده باشیم .
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.