بریده‌ای از کتاب و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد اثر مهزاد الیاسی بختیاری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 38

می‌گویند آدمی به خاکی تعلق دارد که مرده‌هایش در آن دفن شده‌اند. من نمی‌دانم اهل کجا هستم. روی تپه شک می‌بینم که چطور تمام زندگی‌ام مانند خانه‌های کاهگلیِ دوان می‌رُمبد و جایش را به آپارتمان‌های بتُنی می‌دهد، میل به شدن به جای بودن می‌نشیند و بی‌اعتنایی به قدرت مرگ به جای روایت آن.

می‌گویند آدمی به خاکی تعلق دارد که مرده‌هایش در آن دفن شده‌اند. من نمی‌دانم اهل کجا هستم. روی تپه شک می‌بینم که چطور تمام زندگی‌ام مانند خانه‌های کاهگلیِ دوان می‌رُمبد و جایش را به آپارتمان‌های بتُنی می‌دهد، میل به شدن به جای بودن می‌نشیند و بی‌اعتنایی به قدرت مرگ به جای روایت آن.

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.