بریدهای از کتاب آشنایی با قرآن (تفسیر سوره های صف، جمعه، منافقون و تغابن) اثر مرتضی مطهری
1404/5/7
صفحۀ 96
عمر بن عبدالعزیز میگوید قضیه دوم مربوط است به زمانی که پدرم حاکم مدینه بود. پدرم که خطبه میخواند میدیدم که خیلی فصیح و بلیغ حرف میزند جز آنجا که میرسد به لعن علی علیه السلام که گویی زبانش به لکنت میافتد. در خلوت از اوپرسیدم: تو چرا همه چیز را خوب بیان میکنی الّا این یکی را؟ علتش چیست؟ گفت: آخر این مردی که ما داریم لعن میکنیم از تمام صحابه پیامبر افضل است و هیچ کس بعد از پیامبر به اندازه او مستحق درود نیست. گفتم: اگر اینطور است چرا او را لعن میکنی؟ گفت: اگر ما او را اینطور نکوبیم و لعن نکنیم، امروز نمیتوانیم بچههایش را بکوبیم (سیاست را ببینید!). ما باید گذشته اینها را اینگونه بکوبیم تا بچههایشان موقعیت خلافت پیدا نکنند. اگر بنا باشد که علی را آن طور که هست بشناسانیم به شرّ بچههایش گیر میکنیم، چون مردم خواهند گفت مستحق خلافتْ آنها هستند
عمر بن عبدالعزیز میگوید قضیه دوم مربوط است به زمانی که پدرم حاکم مدینه بود. پدرم که خطبه میخواند میدیدم که خیلی فصیح و بلیغ حرف میزند جز آنجا که میرسد به لعن علی علیه السلام که گویی زبانش به لکنت میافتد. در خلوت از اوپرسیدم: تو چرا همه چیز را خوب بیان میکنی الّا این یکی را؟ علتش چیست؟ گفت: آخر این مردی که ما داریم لعن میکنیم از تمام صحابه پیامبر افضل است و هیچ کس بعد از پیامبر به اندازه او مستحق درود نیست. گفتم: اگر اینطور است چرا او را لعن میکنی؟ گفت: اگر ما او را اینطور نکوبیم و لعن نکنیم، امروز نمیتوانیم بچههایش را بکوبیم (سیاست را ببینید!). ما باید گذشته اینها را اینگونه بکوبیم تا بچههایشان موقعیت خلافت پیدا نکنند. اگر بنا باشد که علی را آن طور که هست بشناسانیم به شرّ بچههایش گیر میکنیم، چون مردم خواهند گفت مستحق خلافتْ آنها هستند
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.