بریدۀ کتاب
رفته بود اما خانه پر از او بود. به هرجا نگاه میکردم، میدیدمش و صدایش را میشنیدم که میگفت:"سالار شدی برای این روزها."
رفته بود اما خانه پر از او بود. به هرجا نگاه میکردم، میدیدمش و صدایش را میشنیدم که میگفت:"سالار شدی برای این روزها."
3
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.