بریده‌ای از کتاب چقدر خوب سیگار می کشیدم اثر الخاندرو سامبرا

زینب

زینب

1404/1/2

بریدۀ کتاب

صفحۀ 63

خوشحال است چون می‌داند قرار نیست بمیرد، با همین فکر، با فکر به اینکه قرار نیست بمیرد از کلینیک خارج می‌شود، و با فکر به اینکه در این دنیا معدود چیزهایی به اندازه‌ی دانستن اینکه قرار نیست بمیری شیرین‌اند.

خوشحال است چون می‌داند قرار نیست بمیرد، با همین فکر، با فکر به اینکه قرار نیست بمیرد از کلینیک خارج می‌شود، و با فکر به اینکه در این دنیا معدود چیزهایی به اندازه‌ی دانستن اینکه قرار نیست بمیری شیرین‌اند.

50

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.