بریده‌ای از کتاب پاییز پنجاه سالگی: خاطرات مریم جمالی، همسر سردار شهید مدافع حرم، محمد جمالی اثر فاطمه بهبودی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 106

وقتی دخترها پیش من می‌نشستند و ریز ریز صحبت می‌کردند، و محمد می‌فهمید که حرف زنانه‌ای بین ما جاری‌است، زیر گوشم می‌گفت: «دل به دل دخترها نده تا از زندگی‌شون گله کنند. هنوز به اخلاق هم عادت نکرده‌اند.» بعد، تا دورهم می‌نشستیم، می‌گفت: «زندگی، پستی و بلندی، زیاد داره! صبور باشید.»

وقتی دخترها پیش من می‌نشستند و ریز ریز صحبت می‌کردند، و محمد می‌فهمید که حرف زنانه‌ای بین ما جاری‌است، زیر گوشم می‌گفت: «دل به دل دخترها نده تا از زندگی‌شون گله کنند. هنوز به اخلاق هم عادت نکرده‌اند.» بعد، تا دورهم می‌نشستیم، می‌گفت: «زندگی، پستی و بلندی، زیاد داره! صبور باشید.»

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.