بریدهای از کتاب حکایت عشقی بی قاف، بی شین، بی نقطه: مجموعه داستان کوتاه اثر مصطفی مستور
1403/12/25
صفحۀ 44
میخواست بفهمد تولیدمثل آدمها با تولید هر چیز دیگر ـ مثلاً عروسک ـ حقیقتاً چه تفاوتهایی دارد. گفت هفتهی قبل از یک کارخانهی عروسکسازی دیدن کرده و در آنجا عروسکهایی را دیده که به علت نقصهای کوچک کارخانه کج و کوله شده بودند. گفت بعضی عروسکها به خاطر حرارت زیاد ذوب شده بودند بعضی پا نداشتند، دست نداشتند. بعضی مچاله شده بودند. گفت مسؤلان کارخانه به او گفتهاند چهار درصد از تولیدشان ضایعات است. میخواست بفهمد چرا در تولید مثل انسان هم مثل کارخانهی عروسکسازی ـ یا هر کارخانهی دیگر ـ باید ضایعات وجود داشته باشد. منظورش از ضایعات؛ ناقص الخلقه های مادرزاد بود. گفت به نظر میرسد کنترلی بر آن چه تولید میشود وجود ندارد.
میخواست بفهمد تولیدمثل آدمها با تولید هر چیز دیگر ـ مثلاً عروسک ـ حقیقتاً چه تفاوتهایی دارد. گفت هفتهی قبل از یک کارخانهی عروسکسازی دیدن کرده و در آنجا عروسکهایی را دیده که به علت نقصهای کوچک کارخانه کج و کوله شده بودند. گفت بعضی عروسکها به خاطر حرارت زیاد ذوب شده بودند بعضی پا نداشتند، دست نداشتند. بعضی مچاله شده بودند. گفت مسؤلان کارخانه به او گفتهاند چهار درصد از تولیدشان ضایعات است. میخواست بفهمد چرا در تولید مثل انسان هم مثل کارخانهی عروسکسازی ـ یا هر کارخانهی دیگر ـ باید ضایعات وجود داشته باشد. منظورش از ضایعات؛ ناقص الخلقه های مادرزاد بود. گفت به نظر میرسد کنترلی بر آن چه تولید میشود وجود ندارد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.