بریده‌ای از کتاب فرمانده گندم خوار اثر سیدسعید هاشمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 230

علی بن حسین گفت: ای مردم، مرا می شناسید و هرکس نمی شناسد، بداند من علی، فرزند حسینم که در کنار فرات او را کشتند، بی آنکه خونی طلبکار باشند. من پسر کسی هستم که حرمت او را شکستند و اموال او را به تاراج بردند و خانواده او را اسیر کردند. من پسر کسی هستم که او را محاصره کردند و کشتند و همین برای ما افتخار است! آیا یادتان است که به پدر من نامه نوشتید و اورا فریب دادید؟ با او پیمان بستید؛ اما بعد، با او جنگیدید و او را بی یارویاور گذاشتید؟ مرگ بر شما که این توشه آخرت را برای خودتان فرستادید!

علی بن حسین گفت: ای مردم، مرا می شناسید و هرکس نمی شناسد، بداند من علی، فرزند حسینم که در کنار فرات او را کشتند، بی آنکه خونی طلبکار باشند. من پسر کسی هستم که حرمت او را شکستند و اموال او را به تاراج بردند و خانواده او را اسیر کردند. من پسر کسی هستم که او را محاصره کردند و کشتند و همین برای ما افتخار است! آیا یادتان است که به پدر من نامه نوشتید و اورا فریب دادید؟ با او پیمان بستید؛ اما بعد، با او جنگیدید و او را بی یارویاور گذاشتید؟ مرگ بر شما که این توشه آخرت را برای خودتان فرستادید!

6

0

(0/1000)

نظرات

این بریده بخشی از سخنرانی امام سجاد (ع) در کاروان اسرای کربلا هنگام ورود به کوفه است

0