بریده‌ای از کتاب عربیکا اثر یامین پور

کله ماهی خور

کله ماهی خور

2 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 30

شاورماها، با بویی مطبوع، کنار ما هستند، اما کسی آنها را به ما تعارف نمی‌کند. کم‌کم پچ‌پچ رفقا از گرسنگی بلند می‌شود. فایده‌ای ندارد. حدود یک ساعت گذشته است و ما منتظر تعارف برادران حزب‌الله هستیم. بالاخره کسی از راه می‌رسد با کیسه‌ای پُر از نوشابه. نوشابه های زمزم را توزیع می‌کنند و بعد موقع توزیع شاورما فرامی‌رسد. غذای لذیذی است. درحال حدس زدن ادویه‌هایش هستم که یکی از برادران بابت تأخیر در توزیع ناهار عذرخواهی می‌کند. -برادرا، عذر می‌خوایْم. هرجا می‌رفتیم نوشابه بگیریم کوکا و پپسی داشتن. طول کشید تا زمزم گیر بیاریم! پِقّی می‌زنیم زیر خنده. آن‌ها واقعا مبارزه را جدی گرفته‌اند. خوش به‌حال زمزم که این لبنانی‌ها با صدها کیلومتر آن‌سوتر از مرز‌های ایران این قدر به آن وفادارند. شاید ربطش به همسایگی شوم با رژیم صهیونیستی بیشتر باشد تا فاصله‌اش با ایران.

شاورماها، با بویی مطبوع، کنار ما هستند، اما کسی آنها را به ما تعارف نمی‌کند. کم‌کم پچ‌پچ رفقا از گرسنگی بلند می‌شود. فایده‌ای ندارد. حدود یک ساعت گذشته است و ما منتظر تعارف برادران حزب‌الله هستیم. بالاخره کسی از راه می‌رسد با کیسه‌ای پُر از نوشابه. نوشابه های زمزم را توزیع می‌کنند و بعد موقع توزیع شاورما فرامی‌رسد. غذای لذیذی است. درحال حدس زدن ادویه‌هایش هستم که یکی از برادران بابت تأخیر در توزیع ناهار عذرخواهی می‌کند. -برادرا، عذر می‌خوایْم. هرجا می‌رفتیم نوشابه بگیریم کوکا و پپسی داشتن. طول کشید تا زمزم گیر بیاریم! پِقّی می‌زنیم زیر خنده. آن‌ها واقعا مبارزه را جدی گرفته‌اند. خوش به‌حال زمزم که این لبنانی‌ها با صدها کیلومتر آن‌سوتر از مرز‌های ایران این قدر به آن وفادارند. شاید ربطش به همسایگی شوم با رژیم صهیونیستی بیشتر باشد تا فاصله‌اش با ایران.

5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.