بریده‌ای از کتاب یک مرد ناشناخته اثر آنتون چخوف

بریدۀ کتاب

صفحۀ 109

ما ابتدا موجوداتی ضعیف هستیم، سپس جوانه زده و تنومند می‌شویم و در پایان هم سقوط خواهیم کرد. سرنوشت ما در نهایت به پزشکها و عزادارها ختم می‌شود. تنها چیزی که ما بلدیم، صحبت درباره خستگی و از پاافتادگی است، اما هیچ کس نمیتواند نه من و نه تو را از این بابت سرزنش کند؛ ما برای این که سرنوشت یک نسل را به خواست خودمان تغییر دهیم، بسیار کوچکیم. اینجاست که باید بدانیم حتما این حقیقت دلایلی مهم و اساسی دارد. که شاید از نقطه نظر بیولوژیکی بتوان گفت این امر یک دلیل وجودی محکم دارد.

ما ابتدا موجوداتی ضعیف هستیم، سپس جوانه زده و تنومند می‌شویم و در پایان هم سقوط خواهیم کرد. سرنوشت ما در نهایت به پزشکها و عزادارها ختم می‌شود. تنها چیزی که ما بلدیم، صحبت درباره خستگی و از پاافتادگی است، اما هیچ کس نمیتواند نه من و نه تو را از این بابت سرزنش کند؛ ما برای این که سرنوشت یک نسل را به خواست خودمان تغییر دهیم، بسیار کوچکیم. اینجاست که باید بدانیم حتما این حقیقت دلایلی مهم و اساسی دارد. که شاید از نقطه نظر بیولوژیکی بتوان گفت این امر یک دلیل وجودی محکم دارد.

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.