بریدۀ کتاب

حانیه

حانیه

1403/5/17

فریدون سه پسر داشت
بریدۀ کتاب

صفحۀ 20

گاهی از سر ترحم یا کنجکاوی کسی می‌پرسید:«از کجا می‌آیید؟» «ایران.» «ایراک. یا امام حسین» «نیشت ایراک.» چقدر دردناک بود. شمرده شمرده و بلند گفتم:«ایران. ایران» «اوه. یا، ایران، خمینی» تنم گر می‌گرفت و داشتم به این فکر می‌کردم که اگر از آن‌طرف‌ها آمده باشی تو را با امام‌حسین یا خمینی می‌شناسند. اصلا یادشان نیست که انها هم روزگاری هیتلر داشته‌اند.

گاهی از سر ترحم یا کنجکاوی کسی می‌پرسید:«از کجا می‌آیید؟» «ایران.» «ایراک. یا امام حسین» «نیشت ایراک.» چقدر دردناک بود. شمرده شمرده و بلند گفتم:«ایران. ایران» «اوه. یا، ایران، خمینی» تنم گر می‌گرفت و داشتم به این فکر می‌کردم که اگر از آن‌طرف‌ها آمده باشی تو را با امام‌حسین یا خمینی می‌شناسند. اصلا یادشان نیست که انها هم روزگاری هیتلر داشته‌اند.

6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.