بریده‌ای از کتاب شش کلاغ اثر لی باردوگو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 208

«شبح از پسش برمیاد» «شبح یه دختر شونزده ساله اس که الان بیهوش رو میز افتاده !حتی شاید تا صبح زنده می مونه!» کز گفت:«می مونه»و برق وحشی در چشمانش درخشید.ماتیاس احساس کرد برکر در صورت لزوم حاضر بود دخترک شخصا دخترک را از خود جهنم برگرداند ..؛

«شبح از پسش برمیاد» «شبح یه دختر شونزده ساله اس که الان بیهوش رو میز افتاده !حتی شاید تا صبح زنده می مونه!» کز گفت:«می مونه»و برق وحشی در چشمانش درخشید.ماتیاس احساس کرد برکر در صورت لزوم حاضر بود دخترک شخصا دخترک را از خود جهنم برگرداند ..؛

20

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.