بریده‌ای از کتاب خاستگاه هرمنوتیک خود: سخنرانی ها در کالج دارتموت 1980 اثر میشل فوکو

خاستگاه هرمنوتیک خود: سخنرانی ها در کالج دارتموت 1980
بریدۀ کتاب

صفحۀ 172

وقتی می‌گویید انگاره‌ها قدرتی اعمال می‌کنند به باور من این گفته فقط استعاری است. می‌توان گفت انگاره‌ها اثرگذارند اما این به چه معناست؟ بدین معناست که وقتی کسی از این انگاره‌ها استفاده می‌کند یا آن‌ها را بیان می‌کند، از آن‌جا که این انگاره‌ها مورد قبول است یا میان دسته‌ای از آدم‌ها مشترک و متداول است می‌تواند از این انگاره‌ها برای هدفی معین استفاده کند و بنابراین روابط قدرت وجود دارد. اما فقط وقتی می‌توان از قدرت صحبت کرد که آدم‌ها این روابط قدرت را اعمال کنند. به باور من انگاره‌ها به خودی خود قدرتی ندارند. نهادها [هم] به خودی خود قدرتی ندارند و اگر قدرتی دارند از آن روست که افرادی بر این نهادها حکم می‌رانند.

وقتی می‌گویید انگاره‌ها قدرتی اعمال می‌کنند به باور من این گفته فقط استعاری است. می‌توان گفت انگاره‌ها اثرگذارند اما این به چه معناست؟ بدین معناست که وقتی کسی از این انگاره‌ها استفاده می‌کند یا آن‌ها را بیان می‌کند، از آن‌جا که این انگاره‌ها مورد قبول است یا میان دسته‌ای از آدم‌ها مشترک و متداول است می‌تواند از این انگاره‌ها برای هدفی معین استفاده کند و بنابراین روابط قدرت وجود دارد. اما فقط وقتی می‌توان از قدرت صحبت کرد که آدم‌ها این روابط قدرت را اعمال کنند. به باور من انگاره‌ها به خودی خود قدرتی ندارند. نهادها [هم] به خودی خود قدرتی ندارند و اگر قدرتی دارند از آن روست که افرادی بر این نهادها حکم می‌رانند.

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.