بریدهای از کتاب رنج های ورتر جوان اثر یوهان ولفگانگ فون گوته
1404/3/23
صفحۀ 68
طبیعتِ انسانی🎭 مرزهای خود را دارد، شادی و غم و درد را تنها تا (میزانی معین) برمیتابد🎇 و این مرزها که شکست،🔗 انسان هم از پا در میآید.🖤 پس بحث در اساس این نیست که آیا فلان آدم قوی است یا ضعیف؟👤 بلکه صرف نظر از آن که (رنج )(روحی) باشد یا (جسمانی)، میپرسیم آیا این آدم در (حدِ توانِ خود) تحمل کرده است؟🌓 به گمانِ من، همچنان که ضعیف خواندنِ انسانی که از یک تبِ بدخیم جان باخته کاری نابجاست، نازیبنده هم خواهد بود آن آدمی که جانِ خودش را میگیرد،💟⌛(ترسو) خطابش کنیم.🤝🏻
طبیعتِ انسانی🎭 مرزهای خود را دارد، شادی و غم و درد را تنها تا (میزانی معین) برمیتابد🎇 و این مرزها که شکست،🔗 انسان هم از پا در میآید.🖤 پس بحث در اساس این نیست که آیا فلان آدم قوی است یا ضعیف؟👤 بلکه صرف نظر از آن که (رنج )(روحی) باشد یا (جسمانی)، میپرسیم آیا این آدم در (حدِ توانِ خود) تحمل کرده است؟🌓 به گمانِ من، همچنان که ضعیف خواندنِ انسانی که از یک تبِ بدخیم جان باخته کاری نابجاست، نازیبنده هم خواهد بود آن آدمی که جانِ خودش را میگیرد،💟⌛(ترسو) خطابش کنیم.🤝🏻
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.