بریدهای از کتاب یک عاشقانه ی آرام اثر نادر ابراهیمی
6 روز پیش
صفحۀ 104
تو همیشه از خنده مردم، کلافهیی. چرا؟ چه بهتر از اینکه -به هر دلیل، اما نه به ابتذال- بخندانیمشان؟ تو وقتی میبینی که من افسردهام نباید بگذری، سکوت کنی، یا فقط همدردی کنی. بناکنندهی شادیهای من باش! مگر چقدر وقت داریم؟ یک قطرهییم که میچکیم-در تن کویر- و تمام میشویم.
تو همیشه از خنده مردم، کلافهیی. چرا؟ چه بهتر از اینکه -به هر دلیل، اما نه به ابتذال- بخندانیمشان؟ تو وقتی میبینی که من افسردهام نباید بگذری، سکوت کنی، یا فقط همدردی کنی. بناکنندهی شادیهای من باش! مگر چقدر وقت داریم؟ یک قطرهییم که میچکیم-در تن کویر- و تمام میشویم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.