بریدهای از کتاب آفتاب غریب اثر مریم کریمی
3 روز پیش
صفحۀ 46
شتر عایشه برایشان شده بود بت. پهنش را میبردند برای تبرک. میگفتند بوی مشک و عنبر میدهد. در جمل اگر شتر را میکشتند کار تمام بود و تکلیف جنگ هم مشخص. علی (ع) نیزه را داد دست حسن (ع)! صدای فریاد لشکر که بلند شد فهمیدند شتر عایشه کشته شده.
شتر عایشه برایشان شده بود بت. پهنش را میبردند برای تبرک. میگفتند بوی مشک و عنبر میدهد. در جمل اگر شتر را میکشتند کار تمام بود و تکلیف جنگ هم مشخص. علی (ع) نیزه را داد دست حسن (ع)! صدای فریاد لشکر که بلند شد فهمیدند شتر عایشه کشته شده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.