بریدۀ کتاب

reyhaneh

1403/6/22

جنون مکزیکی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 371

نئومی با خودش فکر کرد که آینده قابل پیش‌بینی نیست و نمی‌توان چیزی را پیشگویی کرد. هر فکری غیر از این مضحک و نامعقول بود. اما آن روز صبح آنها جوان بودند و می‌توانستند به امید چنگ بزنند‌ امید به اینکه دنیا می‌تواند از نو ساخته شود ،مهربان‌تر و شیرین‌تر از قبل...

نئومی با خودش فکر کرد که آینده قابل پیش‌بینی نیست و نمی‌توان چیزی را پیشگویی کرد. هر فکری غیر از این مضحک و نامعقول بود. اما آن روز صبح آنها جوان بودند و می‌توانستند به امید چنگ بزنند‌ امید به اینکه دنیا می‌تواند از نو ساخته شود ،مهربان‌تر و شیرین‌تر از قبل...

6

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.