بریده‌ای از کتاب شش کلاغ اثر لی باردوگو

آویسا

آویسا

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 479

«میتونم صدای تغییر نفس کشیدنش رو وقتی به تو نگاه میکنه بشنوم.» «وا... واقعاً؟» «هر بار تو رو می‌بینه نفسش بند میاد، انگار اولین باره می‌بیندت.»

«میتونم صدای تغییر نفس کشیدنش رو وقتی به تو نگاه میکنه بشنوم.» «وا... واقعاً؟» «هر بار تو رو می‌بینه نفسش بند میاد، انگار اولین باره می‌بیندت.»

7

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.