بریده‌ای از کتاب بیچارگان اثر فیودور داستایفسکی

hotarou

hotarou

1403/10/5

بریدۀ کتاب

صفحۀ 117

و چنان حرفهایی را دربارهٔ رابطه‌ٔ ما با داد و هوار جلوی همهٔ اهل خانه می‌گفت که من از وحشت یخ کردم و گوشهایم را گرفتم. اما بدبختی این بود که دیگران گوشهایشان را نگرفتند، بلکه به عکس گوشهایشان را تیزتر هم کردند که ببینند چه می‌گوید.

و چنان حرفهایی را دربارهٔ رابطه‌ٔ ما با داد و هوار جلوی همهٔ اهل خانه می‌گفت که من از وحشت یخ کردم و گوشهایم را گرفتم. اما بدبختی این بود که دیگران گوشهایشان را نگرفتند، بلکه به عکس گوشهایشان را تیزتر هم کردند که ببینند چه می‌گوید.

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.