بریدهای از کتاب یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر اثر فیودور داستایفسکی
1403/10/10
صفحۀ 70
ماجرا از این قرار است که میگویم: در خاطرات هر کسی چیزهایی است که به هیچکس نمیگوید، فقط برای دوستانش بازگو میکند. مسائلی هم هست که حتی به دوستان نمیشود گفت و آدم فقط برای خودش میتواند بازگو کند؛ عین راز است اما سرانجام چیزهایی هم هست که انسان حتی میترسد برای خودش هم آشکار کند. هر انسان شایستهای به قدر کفایت از این دست مسائل دارد. من هم اخیراً تصمیم گرفتهام که برخی از ماجراهای سابقم را به خاطر بیاورم؛ ماجراهایی که تا به حال همیشه از کنارشان با نوعی نگرانی میگذشتم. حالا نه تنها به یادشان میآورم بلکه حتی میخواهم آنها را بنویسم.
ماجرا از این قرار است که میگویم: در خاطرات هر کسی چیزهایی است که به هیچکس نمیگوید، فقط برای دوستانش بازگو میکند. مسائلی هم هست که حتی به دوستان نمیشود گفت و آدم فقط برای خودش میتواند بازگو کند؛ عین راز است اما سرانجام چیزهایی هم هست که انسان حتی میترسد برای خودش هم آشکار کند. هر انسان شایستهای به قدر کفایت از این دست مسائل دارد. من هم اخیراً تصمیم گرفتهام که برخی از ماجراهای سابقم را به خاطر بیاورم؛ ماجراهایی که تا به حال همیشه از کنارشان با نوعی نگرانی میگذشتم. حالا نه تنها به یادشان میآورم بلکه حتی میخواهم آنها را بنویسم.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.