بریدهای از کتاب خدمتکار و پروفسور اثر یوکو اوگاوا
1402/11/6
صفحۀ 12
من به این خرده فرمایشهای بیمعنی کارفرماها عادت داشتم: یکی ازم میخواست هر روز یک روبان با یک رنگ متفاوت به موهایم بزنم، یکی می خواست دمای آبی که باهاش چایی درست میکردم دقیقاً ۱۶۵ درجه سانتی گراد باشد، یکی میخواست شبهایی که ستارهی زهره در آسمان است دعای خاصی را از حفظ بخوانم.
من به این خرده فرمایشهای بیمعنی کارفرماها عادت داشتم: یکی ازم میخواست هر روز یک روبان با یک رنگ متفاوت به موهایم بزنم، یکی می خواست دمای آبی که باهاش چایی درست میکردم دقیقاً ۱۶۵ درجه سانتی گراد باشد، یکی میخواست شبهایی که ستارهی زهره در آسمان است دعای خاصی را از حفظ بخوانم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.