بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 235

قیدار مکث می کند. بعد آرام می گوید: - مرگ، بیماری، گرفتاری! این سه تا را حلقه کن، آویزان کن به گوش ات... ناصر آرام تکرار می کند: - مرگ، بیماری، گرفتاری... قیدار شانه های ناصر را می گیرد: - مرگ، بیماری ، گرفتاری... این سه تا دشمنی بر نمی دارد...

قیدار مکث می کند. بعد آرام می گوید: - مرگ، بیماری، گرفتاری! این سه تا را حلقه کن، آویزان کن به گوش ات... ناصر آرام تکرار می کند: - مرگ، بیماری، گرفتاری... قیدار شانه های ناصر را می گیرد: - مرگ، بیماری ، گرفتاری... این سه تا دشمنی بر نمی دارد...

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.