بریدهای از کتاب خال سیاه عربی اثر حامد عسکری
1403/10/2
صفحۀ 217
..شهدای فخ به زبان امروزی یک گردان بچه سید بوده اند؛ همه سید؛ سید بنی هاشم. ساده اش میشود جوانان بنیهاشم. پیامبر و علی و اولاد علی هم خبر شهادتشان را از قبل داده بودند. در زمان امام کاظم قیام کردند و مدینه را فتح کردند. آمدند مکه که حج بگذارند. گفتند ماه حرام است.قتالی نمیشود. سلاح نیاوردند. آمده بودند اینجا که مُحرِم شوند و حج کنند. نماز صبح ریختند و کشتند و قطعه قطعه شان کردند..... شباهت ها عجیب و حیرت آور است. اسم فرمانده گردان حسینبنعلی بوده. زن و بچه هایشان اسارت میرود. این حسینبن علی خواهری داشته که به اسارت میرود. یک روضهی مفصل است اینجا... یک تکه زمین که صد بچهی حضرت زهرا قطعه قطعه و پارهپاره پیکر در زیر خاک هایش مدفون اند...💔 دارم در لجهی خون قدم میزنم. چه بدبختم که مشامم لیاقت آن عطری را که شیخ میگفت، ندارد؛ وگرنه عطر خون شهید تا همیشهی تاریخ جاری و نوازشگر مشام است
..شهدای فخ به زبان امروزی یک گردان بچه سید بوده اند؛ همه سید؛ سید بنی هاشم. ساده اش میشود جوانان بنیهاشم. پیامبر و علی و اولاد علی هم خبر شهادتشان را از قبل داده بودند. در زمان امام کاظم قیام کردند و مدینه را فتح کردند. آمدند مکه که حج بگذارند. گفتند ماه حرام است.قتالی نمیشود. سلاح نیاوردند. آمده بودند اینجا که مُحرِم شوند و حج کنند. نماز صبح ریختند و کشتند و قطعه قطعه شان کردند..... شباهت ها عجیب و حیرت آور است. اسم فرمانده گردان حسینبنعلی بوده. زن و بچه هایشان اسارت میرود. این حسینبن علی خواهری داشته که به اسارت میرود. یک روضهی مفصل است اینجا... یک تکه زمین که صد بچهی حضرت زهرا قطعه قطعه و پارهپاره پیکر در زیر خاک هایش مدفون اند...💔 دارم در لجهی خون قدم میزنم. چه بدبختم که مشامم لیاقت آن عطری را که شیخ میگفت، ندارد؛ وگرنه عطر خون شهید تا همیشهی تاریخ جاری و نوازشگر مشام است
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.