بریده‌ای از کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوبها اثر رضا قاسمی

نسترن✨

نسترن✨

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 30

در وجود او نوعی مغناطیس بود.زیبا بود و لبخند دلپذیری که دائم به چهره داشت، در آن روزگار وانفسا که بیشتر آدم ها تلخ و افسرده بودند، دری بود گشاده به باغی خرّم.

در وجود او نوعی مغناطیس بود.زیبا بود و لبخند دلپذیری که دائم به چهره داشت، در آن روزگار وانفسا که بیشتر آدم ها تلخ و افسرده بودند، دری بود گشاده به باغی خرّم.

335

29

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.