بریدهای از کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوبها اثر رضا قاسمی
3 روز پیش
صفحۀ 30
در وجود او نوعی مغناطیس بود.زیبا بود و لبخند دلپذیری که دائم به چهره داشت، در آن روزگار وانفسا که بیشتر آدم ها تلخ و افسرده بودند، دری بود گشاده به باغی خرّم.
در وجود او نوعی مغناطیس بود.زیبا بود و لبخند دلپذیری که دائم به چهره داشت، در آن روزگار وانفسا که بیشتر آدم ها تلخ و افسرده بودند، دری بود گشاده به باغی خرّم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.