بریده‌ای از کتاب کامچاتکا اثر مارسلو فیگراس

بریدۀ کتاب

صفحۀ 324

"زمان چیز عجیبی‌ست. گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم زمان مثل کتاب است، همه‌چیز را داخل جلدهای خود انباشته، همه‌ی تاریخ را، از الف تا یای آخر را، و اگر می‌شد آدم‌های زیادی را در یک اتاق جمع کنی و نسخه‌ای از همه کتاب را دست‌شان بدهی و بخواهی که یکی از صفحات‌اش را باز کنند و بخوانند، آن‌وقت می‌دیدی که تمام تاریخ هم‌زمان در صداهای متقارن جاری می‌شود، انگار که چندین فرستنده‌ی رادیویی را هم‌زمان بشنوی".

"زمان چیز عجیبی‌ست. گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم زمان مثل کتاب است، همه‌چیز را داخل جلدهای خود انباشته، همه‌ی تاریخ را، از الف تا یای آخر را، و اگر می‌شد آدم‌های زیادی را در یک اتاق جمع کنی و نسخه‌ای از همه کتاب را دست‌شان بدهی و بخواهی که یکی از صفحات‌اش را باز کنند و بخوانند، آن‌وقت می‌دیدی که تمام تاریخ هم‌زمان در صداهای متقارن جاری می‌شود، انگار که چندین فرستنده‌ی رادیویی را هم‌زمان بشنوی".

17

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.