بریدهای از کتاب ورد هایی برای فراموشی اثر آدرین یانگ
1404/1/27
صفحۀ 16
برگهای نوکتیز درختهای افرا در طول خیابان اصلی روی شاخهها تکان میخوردند و تکتکشان به رنگ خون درآمده بودند. همه درختان سرشا یکشبه رنگ عوض کرده بودند، آن هم تقریبا شش هفته دیرتر و بدون هیچ اخطاری. خوب می دانستم که چنین چیزهایی را نمیشود نادیده گرفت. همه میدانستیم که این موقع از سال پرده بین دو دنیا نازک بود و در این لحظه میتوانستم گزگز آن دنیا را روی کمرم حس کنم که آرام میخزید و بالا میآمد.
برگهای نوکتیز درختهای افرا در طول خیابان اصلی روی شاخهها تکان میخوردند و تکتکشان به رنگ خون درآمده بودند. همه درختان سرشا یکشبه رنگ عوض کرده بودند، آن هم تقریبا شش هفته دیرتر و بدون هیچ اخطاری. خوب می دانستم که چنین چیزهایی را نمیشود نادیده گرفت. همه میدانستیم که این موقع از سال پرده بین دو دنیا نازک بود و در این لحظه میتوانستم گزگز آن دنیا را روی کمرم حس کنم که آرام میخزید و بالا میآمد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.