بریده‌ای از کتاب علی از زبان علی اثر محمد محمدیان

در اینجا مولا امیرالمومنین در یکی از نامه ها معاویه رو به شناخت حقیقت توصیه می کنند . لذا آنچه در پاسخ شما عرض می کنم، برداشتی هست از این جمله و آموزه هایی که مطالعه کردم و یا شنیدم ...
حقیقت در عالم یکی ست و دومی ندارد. و حقیقت همان کلمه ی "لا اله الا الله "هست  که دارای دو بخشه ، بخش اول یا مرحله ی اولِ ورود به وادی حقیقت "لا اله " هستش ، حتما می دونید که لا به معنای نفی هستش . لذا مرحله ی اول نفی و کفرِ به طاغوت هست  (بیزاری از طاغوت و پاک شدن دل انسان از طواغیت) . بخش دوم ؛ "الا الله " ، حالا وقتی دل انسان از طواغیت و طغیان و ظلم و ستم و کفر خالی شد الان این دل و این قلبِ پاک  پذیرای ایمان به خدای یگانه ست و این ایمان ، ایمان حقیقی و محکمی هست
و از این رو جهان به دو قسم هستش ، حق و باطل. قِسْم سومی وجود نداره...
محور مرکزیت و آفرینش جهان بنظر من همین یک جمله ست  .
انسانی که تصمیم داره از خدا اطاعت کنه ؛ قرآن بهش میگه ، اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوأمر منکم ، شرط اطاعت از من اطاعت از رسولِ من و اولوالامره(که امامان هستند ) 
 

دست شما درد نکنه. خیلی متشکرم.
به تعبیری پس میشه ایمان علمی و عملی به ولایت...

منتهی در مورد اینکه غیر حق و باطل نداریم، یه موردی بود که می‌خواستم نظر شما رو هم در موردش بدونم. حضرت امام در خصوص حزب‌الله جهانی (به تعبیر عام) یه فرمایشی دارن به این شکل: «تاسیس حزب مستضعفین جهانی متشکل از مسلم و غیرمسلم». یعنی دامنه حزب‌الله رو به خارج از اسلام - و به تحلیل برخی خارج از دیانت - گسترش دادن.
در این مورد، آیا این دست افراد هم ذیل حق محسوب میشن، گرچه مومن به معنای ولایت به اون شکل نباشن؟