بریده‌ای از کتاب رنج های ورتر جوان اثر یوهان ولفگانگ فون گوته

kan@shi

kan@shi

1404/3/23

بریدۀ کتاب

صفحۀ 68

گول ظاهر را نخور🎭ملتی که در زیر یوغ تحمل ناپذیر فرمانروایی خودکام می‌نالد، آیا وقتی که بالاخره به جوش آمد و زنجیرهای بندگی‌اش را پاره کرد، انصاف است اسم این حرکت او را ضعف بگذاریم؟ و آدمی که از وحشتِ آتش، آتشی که خانه ی او را طعمه ی زبانه هایش کرده، همه ی نیروی اش را به کار می‌بندد و به آسانی بارهایی را جابه‌جا می‌کند که بسا در شرایطی خونسردانه نمی‌توانست از جا تکانشان بدهد، یا کسی که در خشم از توهینی که دیده، با شش نفر در می‌افتد، و دماغشان را به خاک می مالد، آیا رواست که این آدم ها را (ضعیف) بخوانیم؟ تازه اگر سخت کوشی قدرت به حساب می‌آید، پس عزیزِ من، چرا تلاشِ مایه گرفته از احساسات را بر خلاف آن بنامیم.

گول ظاهر را نخور🎭ملتی که در زیر یوغ تحمل ناپذیر فرمانروایی خودکام می‌نالد، آیا وقتی که بالاخره به جوش آمد و زنجیرهای بندگی‌اش را پاره کرد، انصاف است اسم این حرکت او را ضعف بگذاریم؟ و آدمی که از وحشتِ آتش، آتشی که خانه ی او را طعمه ی زبانه هایش کرده، همه ی نیروی اش را به کار می‌بندد و به آسانی بارهایی را جابه‌جا می‌کند که بسا در شرایطی خونسردانه نمی‌توانست از جا تکانشان بدهد، یا کسی که در خشم از توهینی که دیده، با شش نفر در می‌افتد، و دماغشان را به خاک می مالد، آیا رواست که این آدم ها را (ضعیف) بخوانیم؟ تازه اگر سخت کوشی قدرت به حساب می‌آید، پس عزیزِ من، چرا تلاشِ مایه گرفته از احساسات را بر خلاف آن بنامیم.

23

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.