بریده‌ای از کتاب پری کشی: تاریخ عشق به روایت پریان شمال اثر علیرضا حسن زاده

بریدۀ کتاب

صفحۀ 74

انسان به ماهی می‌ماند که برای روشن کردن ظلمت به آن قدم گذاشته اگر او قدم به شب‌ها نمی‌گذاشت،آسمان روشنی هم وجود نداشت.ماه بودن سخت‌تر از خورشید بودن است،شاید در میزان و درخشندگی نورش ماه با خورشید قابل مقایسه نباشد،اما کاری که ماه می‌کند آن است که به ظلمت می‌زند تا امید به نور و روشنایی را زنده نگه دارد.این کار سخت و دشواری است که بخواهی شمعی یا فانوسی توی تاریکی باشی،اگر خاموش شوی خودت تبديل به بخشی از ظلمت می‌شوی و اگر روشن بمانی می‌توانی از مقدار تاریکی و ظلمت کم کنی و امید به روشنایی را زنده نگه داری،اما مسلما نورت مثل نور خورشید نیست!تو باید شعله‌ی وجودت را روشن نگه داری و تنها با تحمل رنج و درد است که این روشنایی در میان ظلمت باقی می‌ماند.

انسان به ماهی می‌ماند که برای روشن کردن ظلمت به آن قدم گذاشته اگر او قدم به شب‌ها نمی‌گذاشت،آسمان روشنی هم وجود نداشت.ماه بودن سخت‌تر از خورشید بودن است،شاید در میزان و درخشندگی نورش ماه با خورشید قابل مقایسه نباشد،اما کاری که ماه می‌کند آن است که به ظلمت می‌زند تا امید به نور و روشنایی را زنده نگه دارد.این کار سخت و دشواری است که بخواهی شمعی یا فانوسی توی تاریکی باشی،اگر خاموش شوی خودت تبديل به بخشی از ظلمت می‌شوی و اگر روشن بمانی می‌توانی از مقدار تاریکی و ظلمت کم کنی و امید به روشنایی را زنده نگه داری،اما مسلما نورت مثل نور خورشید نیست!تو باید شعله‌ی وجودت را روشن نگه داری و تنها با تحمل رنج و درد است که این روشنایی در میان ظلمت باقی می‌ماند.

25

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.