بریدهای از کتاب سفر به انتهای شب اثر لویی فردینان سلین
1403/5/10
صفحۀ 181
مرغم هم_تنها مرغم که ارثیه روبنسون بود_از این ساعت میترسید،با من تنها به خانه برمی گشت.سه هفته ای به همین منوال با من زندگی کرد،گشت زنان مثل سگی دنبالم امد با هر موقعیتی قد قد میکرد همه جا مارها رو میدید،یک روز که حوصله ام پاک سر رفته بود،خوردمش.
مرغم هم_تنها مرغم که ارثیه روبنسون بود_از این ساعت میترسید،با من تنها به خانه برمی گشت.سه هفته ای به همین منوال با من زندگی کرد،گشت زنان مثل سگی دنبالم امد با هر موقعیتی قد قد میکرد همه جا مارها رو میدید،یک روز که حوصله ام پاک سر رفته بود،خوردمش.
(0/1000)
الهه خانی
1403/5/10
0