بریده‌ای از کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 41

ایوان ایلیچ از خواب برمی‌خاست قهوه‌اش را می‌نوشید و روزنامه‌اش را می‌خواند بعد اونیفرم قضاوت به تن می‌کرد و به دادگاه می‌رفت و آنجا طوق اسب عصاری آماده بود و فورا بر گردنش می‌افتاد

ایوان ایلیچ از خواب برمی‌خاست قهوه‌اش را می‌نوشید و روزنامه‌اش را می‌خواند بعد اونیفرم قضاوت به تن می‌کرد و به دادگاه می‌رفت و آنجا طوق اسب عصاری آماده بود و فورا بر گردنش می‌افتاد

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.