بریدهای از کتاب فقط روزهایی که می نویسم: پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن اثر آرتور کریستال
1402/9/21
صفحۀ 66
این حدس را هم میزنم که خوانندگان یک متن، ناگزیر، تصویر و تجسّمی از نویسنده در ذهن میسازند. تجسّمی که مبهم و فاقد جزئیّات فیزیکی است امّا به هر حال از میان لحن و طیف یک صدا، شخصیّتی زاده میشود. اگر تا به حال زمان زیادی را صرف گفتوگوی تلفنی با کسی کرده باشید که خودش را ندیدهاید، این را میدانید که حتّی اگر آگاهانه به قد و هیکل و صورتش فکر نکنید، به مرور تصویری انسانی از او در ذهنتان شکل میگیرد و به همین دلیل هم هست که غالباً اوّلین ملاقات با او غریب و غافلگیرکننده خواهد بود. پس تکلیف آن عکسهای قشنگی که از نویسندهها داخل جلد کتاب چاپ میکنند چه میشود؟ خب بله، آنجا میتوانید او را با نورپردازی عالی و معمولاً گریمشده ببینید امّا قبول دارید که وقتی داریم کتاب را میخوانیم اصلاً آدمِ توی عکس را نمیبینیم؟ به جایش داریم کسی را خیال میکنیم که میتواند پیکری برای آن صدای بیکالبد باشد.
این حدس را هم میزنم که خوانندگان یک متن، ناگزیر، تصویر و تجسّمی از نویسنده در ذهن میسازند. تجسّمی که مبهم و فاقد جزئیّات فیزیکی است امّا به هر حال از میان لحن و طیف یک صدا، شخصیّتی زاده میشود. اگر تا به حال زمان زیادی را صرف گفتوگوی تلفنی با کسی کرده باشید که خودش را ندیدهاید، این را میدانید که حتّی اگر آگاهانه به قد و هیکل و صورتش فکر نکنید، به مرور تصویری انسانی از او در ذهنتان شکل میگیرد و به همین دلیل هم هست که غالباً اوّلین ملاقات با او غریب و غافلگیرکننده خواهد بود. پس تکلیف آن عکسهای قشنگی که از نویسندهها داخل جلد کتاب چاپ میکنند چه میشود؟ خب بله، آنجا میتوانید او را با نورپردازی عالی و معمولاً گریمشده ببینید امّا قبول دارید که وقتی داریم کتاب را میخوانیم اصلاً آدمِ توی عکس را نمیبینیم؟ به جایش داریم کسی را خیال میکنیم که میتواند پیکری برای آن صدای بیکالبد باشد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.