بریدهای از کتاب آن سوی اصل لذت اثر زیگموند فروید
1402/8/2
صفحۀ 90
کنش نیرویی که ما نمیتوانیم از سرشتش هیچ مفهومی در سر داشته باشیم روزی روزگاری صفات زندگی را در مادۀ بیجان برانگیخت. شاید این فرایند شبیه همان نوع فرایندی باشد که بعداً سبب تحول آگاهی در قشر خاصی از ماده زنده شد. سپس تنشی در آنچه قبلاً ماده بیجان بود به وجود آمد و کوشید تا خود را ملغی سازد. بدین شیوه نخستین غریزه پا به عرصه وجود گذاشت: غریزه بازگشت به سوی حالت بیجان. در آن زمان هنوز مردن برای موجود زنده امری سهل و ساده بود؛ احتمالاً طول زندگیاش کوتاه بود و جهتش را ساختار شیمیایی زندگیای جوان تعیین میکرد شاید برای مدت زمانی طولانی موجود زنده به همین ترتیب مداوماً از نو خلق میشد و به سهولت میمرد، تا این که تأثیرات خارجی قاطع به چنان شیوهای تغییر یافتند که موجود هنوز در حال بقا را مجبور ساختند تا هرچه بیشتر از مسیر اصلی زندگی فاصله گیرد و قبل از آنکه به هدف خود یعنی مرگ برسد، راهی پر پیچ و خمتر را طی کند این مسیرهای پر پیچ و خم به سوی مرگ که غرایز محافظهکارانه وفادارانه از آنها محافظت میکنند در حال حاضر تصویری از پدیدههای زندگی را به ما ارائه می دهند. اگر ما قاطعانه سرشت منحصراً محافظهکارانه غرایز را مد نظر گیریم نمیتوانیم به هیچ مفهوم دیگری از منشأ و هدف حیات دست یابیم.
کنش نیرویی که ما نمیتوانیم از سرشتش هیچ مفهومی در سر داشته باشیم روزی روزگاری صفات زندگی را در مادۀ بیجان برانگیخت. شاید این فرایند شبیه همان نوع فرایندی باشد که بعداً سبب تحول آگاهی در قشر خاصی از ماده زنده شد. سپس تنشی در آنچه قبلاً ماده بیجان بود به وجود آمد و کوشید تا خود را ملغی سازد. بدین شیوه نخستین غریزه پا به عرصه وجود گذاشت: غریزه بازگشت به سوی حالت بیجان. در آن زمان هنوز مردن برای موجود زنده امری سهل و ساده بود؛ احتمالاً طول زندگیاش کوتاه بود و جهتش را ساختار شیمیایی زندگیای جوان تعیین میکرد شاید برای مدت زمانی طولانی موجود زنده به همین ترتیب مداوماً از نو خلق میشد و به سهولت میمرد، تا این که تأثیرات خارجی قاطع به چنان شیوهای تغییر یافتند که موجود هنوز در حال بقا را مجبور ساختند تا هرچه بیشتر از مسیر اصلی زندگی فاصله گیرد و قبل از آنکه به هدف خود یعنی مرگ برسد، راهی پر پیچ و خمتر را طی کند این مسیرهای پر پیچ و خم به سوی مرگ که غرایز محافظهکارانه وفادارانه از آنها محافظت میکنند در حال حاضر تصویری از پدیدههای زندگی را به ما ارائه می دهند. اگر ما قاطعانه سرشت منحصراً محافظهکارانه غرایز را مد نظر گیریم نمیتوانیم به هیچ مفهوم دیگری از منشأ و هدف حیات دست یابیم.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.