بریدۀ کتاب

مادام بواری
بریدۀ کتاب

صفحۀ 109

باورش این بود که عشق باید یکباره، با درخشش های بسیار و تکان‌های شدید از راه برسد، توفانی آسمانی که به زندگی هجوم بیاورد، زیر و رویش کند، اراده آدم ها را مثل شاخ و برگ بِکند و دل را یکپارچه بِبَرد و به ورطه بیندازد. نمی‌دانست که وقتی ناودان ها گرفته باشد باران روی بام خانه‌ها دریاچه‌ها به وجود می‌آورد، و این چنین خود را در امنیت می‌دانست تا این که ناگهان تَرَکی در دیوار کشف کرد.

باورش این بود که عشق باید یکباره، با درخشش های بسیار و تکان‌های شدید از راه برسد، توفانی آسمانی که به زندگی هجوم بیاورد، زیر و رویش کند، اراده آدم ها را مثل شاخ و برگ بِکند و دل را یکپارچه بِبَرد و به ورطه بیندازد. نمی‌دانست که وقتی ناودان ها گرفته باشد باران روی بام خانه‌ها دریاچه‌ها به وجود می‌آورد، و این چنین خود را در امنیت می‌دانست تا این که ناگهان تَرَکی در دیوار کشف کرد.

37

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.